*/ document.write('Wednesday, November 02, 2005
'); document.write('
دل بيتو بجان آمد وقتست كه باز آيي
چند جلسه‌ايي از كلاس خوشنويسي مي‌گذره، استادم انسان باشخصيت و ساكتيِ. تمرين‌هايي هم كه مي‌ده از روي اصول و حساب كتاب هست. تا اين‌كه اون شعر بالا رو نوشت و گفت كه من هم بنويسم. مونده بودم كه چه كار كنم سرهم بنويسم يا جدا. آخرش توضيح دادم كه اينها رو بايد جدا نوشت و هر كدام يك كلمه مستقل هستن و... تا جدا نوشت و شد اين:
دل بي تو به جان آمد وقت است كه بازايي
ولي وقتست سرهم خيلي زيباتر بود. بجان هم همينطور.
حيف شد!
'); --->